مرد شکاک: دچار جنون شدم و زنم را کشتم
مدام هم تلفنش زنگ میخورد و مردان ناشناسی به او پیام میدادند که میگفت درباره کار راهاندازی سالن است. تا اینکه شب حادثه به خانه رفتم. وقتی بچههایش خوابیده بودند، من که قدری مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم، از او پرسیدم پولها را چکار کردی که ناگهان شروع به فحاشی کرد و با هم درگیر شدیم. من او را خفه کردم.
مرد همسرکش که مدعی است دچار جنون شده و زنی را که عاشقش بوده، به قتل رسانده است، برای بار دوم در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
به گزارش سایت جنایی، مرد جوان بعد از اینکه همسرش را به قتل رساند اقدام به خودکشی کرد اما توسط مردم نجات پیدا کرد.
پلیس زمانی متوجه ماجرا شد که خانواده مریم زن جوان به پلیس گزارش دادند که این زن در خانهاش کشتهشدهاست. آنها گفتند وقتی وارد خانه شدند با جسد مریم روبهرو شدهاند.
بررسیهای ماموران نشان داد، مریم سه بار ازدواج کرده و از دو شوهر قبلی بچهدارد. یکی از بچهها با مادرش زندگی میکردهاست. او چند ماه قبل با مرد جوانی به نام خسرو آشنا شده و با او به صورت صیغهای ازدواج کردهاست.
فرزندان مقتول به ماموران گفتند: مادرمان سه بار ازدواج کرده و از ازدواج اولش نیز یک پسر 23 ساله دارد. خسرو دیروز عصر به خانهمان آمد اما وقتی صبح بیدار شدیم، او در خانه نبود.
در حالی که مأموران به دنبال ردی از او بودند چند ساعت بعد از بیمارستانی در ورامین خبر رسید که خسرو با علایم خودکشی در بیمارستان بستری شده است.
وقتی ماموران به بیمارستان رفتند، پدر خسرو که آنجا بود، به مأموران گفت: ساعت 8 صبح پسرم با من تماس گرفت و با ناراحتی گفت در پارک هستم. او گفت مریم را خفه کرده و حالا هم میخواهد خودکشی کند؛ سعی کردم او را منصرف کنم اما نشد. از آنجا که نشانی محل پارک را به یکی از دوستانش داده بود، خودم را به محل رساندم و دیدم گردنش را با چاقو بریده و بیهوش روی زمین افتاده که او را به بیمارستان رساندیم.
مدتی بعد که متهم به بهبودی نسبی رسیده بود، تحت بازجویی قرار گرفت و در تشریح ماجرا گفت: «حدود 6 ماه قبل با مریم آشنا شدم. او آرایشگر بود و میخواست سالن زیبایی راهاندازی کند. از من خواست تا کمکش کنم و من هم پذیرفتم. او هر دو– سه هفته یکبار به بهانههای مختلف از من درخواست پول میکرد.
از 50 میلیون تا 150 میلیون به او پول دادم. یک روز حسابم را جمعبندی کردم و دیدم یک میلیارد و 200 میلیون تومان به او پول دادهام اما نه سالنی راهاندازی شده و نه نشانههایی از یک کسب و کار میبینم. فقط من مانده بودم و کلی بدهی و قرض.
مدام هم تلفنش زنگ میخورد و مردان ناشناسی به او پیام میدادند که میگفت درباره کار راهاندازی سالن است. تا اینکه شب حادثه به خانه رفتم. وقتی بچههایش خوابیده بودند، من که قدری مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم، از او پرسیدم پولها را چکار کردی که ناگهان شروع به فحاشی کرد و با هم درگیر شدیم. من او را خفه کردم.
سپس با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و اولیایدم درخواست قصاص خود را مطرح کردند.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت او گفت: من اتهام را قبول دارم ولی دست خودم نبودم و یک لحظه از خود بیخود شدم و این اتفاق افتاد.
وقتی وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت اتهام را رد کرد و گفت: موکل من دچار جنون شده و قتل عمد نیست.
با توجه به ادعای وکیل ، دادگاه تصمیم گرفت متهم را برای معاینه مجدد پزشکی به پزشکی قانونی معرفی کنند. بعد از اعلام نظر پزشکی قانونی یکبار دیگر جلسه رسیدگی برگزار شد. با توجه به اینکه پزشکی قانونی اعلام کردهبود متهم جنون ندارد و حتی در زمان قتل هم مشکلی نداشته و مسئول اعمال خود است متهم دوباره به دادگاه آورده شد. در این جلسه اولیایدم یکبار دیگر درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس نوبت به متهم رسید او گفت: من قصد کشتن همسرم را نداشتم. عاشقش بودم و اصلا به قتل او فکر نمیکردم. رفتارهای او من را مشکوک کردهبود و متوجه شدهبودم با فردی رابطه دارد. با اینکه از من پول میگرفت و بهانه میکرد و میگفت میخواهد آرایشگاه راه اندازی کند اما متوجه شدم هرچه گفته واقعی نیست.
آن روز نسبت به رابطهای که داشت اعتراض کردم هرچند قبلا انکار میکرد ولی این بار انکار نکرد و گفت به تو ربطی ندارد. او اسم شخصی را آورد و من از خود بیخود شدم. وقتی دستم را روی دهانش گذاشتم آن مرد جلوی چشمم آمد و اصلا نفهمیدم که دارم با زن خودم این کار را میکنم.
سپس اولیایدم معترض شدند. آنها گفتند: متهم قبلا به قتل اعتراف کردهاست. گفته طناب دور گردن مقتول انداخته حالا ادعای دیگری را مطرح میکند.
سپس متهم ادامهداد: من واقعا حال خوبی نداشتم و متوجه رفتار خودم نبودم. سپس وکیل متهم یکبار دیگر این ادعا را مطرح کرد که موکلش جنون دارد. در پایان قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.