سحر زکریا در صفحه اینستاگرام خود با انتقاد از مهران مدیری چنین نوشت: «به آدم سر چهارراه فکر میکنید! ولی به تیمی که سالها با شما کار کردن فکر نمیکنید؟»
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۶۷۱ مطلب
سحر زکریا در صفحه اینستاگرام خود با انتقاد از مهران مدیری چنین نوشت: «به آدم سر چهارراه فکر میکنید! ولی به تیمی که سالها با شما کار کردن فکر نمیکنید؟»
مهران مدیری که اعلام شده فصل جدید (پنجم) برنامه اش را در فضایی جدید پس از ایام محرم و صفر روی آنتن میبرد، به مخاطبانش قول داده است که شفاف سازیهای لازم برای حراج این هدایا از جمله اینکه خریدار یا خریداران چه کسانی بودند انجام شود و در نهایت «در اولین برنامه چک حراجی را با حضور نمایندگان هلال احمر اهدا کنند.»
بیستمین جشن سینمایی، تلویزیونی «دنیای تصویر»، با عنوان «جشن حافظ» شنبه ۲۵ مردادماه با حضور برخی چهرههای سینمایی و تلویزیونی برگزار شد. جشن حافظ قرار بود به دلیل شرایط کرونایی کشور بهصورت آنلاین برگزار شود، اما به دلایلی پخش اینترنتی آن لغو شد. جشن امسال متفاوت از سالهای قبل بود. این جشن با اجرای احسان علیخانی در محوطه روباز عمارت دانیال در گرمدره کرج برگزار شد.
مهران مدیری شب گذشته درباره چگونگی برگزاری حراج موزه «دورهمی» توضیح داد.
امیر آقایی در بخشی از گفتگویش با مهران مدیری گفت: من حتی نمیدانم «دورهمی» از کدام شبکه پخش میشود.
رویا میرعلمی مهمان برنامه دورهمی بود و دیدگاه متفاوتی به سن و سالش داشت. در این ویدئو صحبتهای او را میشنوید.
کاظمیان خاطرهای از حضور خود در پشت صحنه سریال برره تعریف کرد و گفت: هادی کاظمی بازیگر سریال برره، یک روز من و کریم باقری را به پشت صحنه دعوت کرد. آقا کریم لحظه آخر گفت من نمیآیم و تو تنهایی برو. من به پشت صحنه سریال برره آمدم و با همه احوالپرسی کردم. با کلی ذوق و شوق به سمت شما آمدم که با شما سلام و علیک کنم؛ از دور چشم تو چشم شدیم، اما شما از کنار من رد شدید.
رضاییان بازیکن تیمملی خاطرهای از رونالدو در بازی جام جهانی تعریف کرد و گفت: رونالدو بازیکنی است که خیلی دوستش دارم، زندگی شخصی متفاوت و استایل بدنی خوبی دارد. وقتی در جام جهانی روسیه روبروی او بازی میکردم، سعی کردم روحی و روانی اذیتش کنم که حتی انگلیسی بهم میگفت چرا به من دست میزنی؟ گفتم دوست دارم.
واکنش مهران مدیری به ماجرای سحر قریشی و پاکبان را ببینید.
مهران مدیری با بیان خاطره ای از اسب سواری اش گفت: میدانید که من سوارکار بسیار متبحر و قابلی هستم. من تا به امروز یک بار بیشتر سوار اسب نشده ام که آن هم ماجراها داشت. من سوار اسب شدم و همان اول گفتم چرا اینقدر ارتفاع زیاد است؟! انگار در طبقه سوم بودم. شنیده بودم که با پاشنه پا خیلی آروم به اسب برنی، راه میافتد. خب، اسب شروع به حرکت کرد، اما من مدام از روی زین لیز میخوردم! یک لحظه دیدم، لیز خوردم و رفتم پایین، تا جایی که تقریبا زیر شکم اسب بودم.