محمودرضا آقامیری رییس دانشگاه شهید بهشتی در مورد سیاست وزارت علوم درخصوص بازگشت دانشجویان و اساتید دارای مشکل به دانشگاه گفت: شاید حدود ۵۰ نفر در ابتدای اتفاقات ۱۴۰۱ و قبل از دورهی مدیریت بنده، مورد سوال واقع شدند، اما هیچ یک از این ۵۰ نفر تعلیق نشدند.
در آمارهایی که در حوزه بیکاری ارائه میشود، به جز آمارهای بیکاری کل، ۳ شاخص اصلی بیکاری حساس نیز استخراج میشود که شامل آمار بیکاری جوانها (۱۵ تا ۲۴ ساله ها)، فارغ التحصیلان دانشگاهی و بیکاری بانوان است. این سه قشر بسیار حساسند چرا که اگر نرخ بیکاری آنان بالا برود، زمینه اعتراضات و تنشهای اجتماعی و حتی بزهکاری، افزایش پیدا میکند. طی سالهای گذشته، نرخ بیکاری کل حائز اهمیت بیشتری بود، اما در طول سالهای اخیر، نرخ بیکاری این ۳ قشر، نسبت به بیکاری متوسط یا کل مهمتر شده است.
بسیاری از مقالات دانشگاهی ما کپی کاری و شبیه دوخت و دوز مصاحبه ها، سخنرانی ها، مقالات و کتابهای مختلف به هم است. افرادی هم هستند که با ۵ الی ۶ مقاله اینچنینی برای خود عنوان علمی کسب میکنند و استاد میشوند، اما اگر در عمل از این افراد بخواهید که در همان رشته تخصصی خودشان (در هر رشته ای) مشکل گشایی کنند، نمیتوانند حتی یک متن ۲ صفحهای ابداعی از خود تدوین کنند که گشایشگر امور و بحرانهای کشور باشند. این موضوع در همه رشتهها از فنی مهندسی تا عمرانی و بهداشتی وجود دارد.
سخنگوی قوه قضائیه درپاسخ به سوالی درباره تبدیل زندان اوین به دانشگاه و کاهش زندانیان گفت: بحث تبدیل زندانها به دانشگاه و انتقال آنها به خارج از شهر در قوه قضاییه در حال پیگیری است. موجب قانون زندانهای داخل شهر باید به بیرون شهر منتقل شوند و زندان اوین هم از این مسئله جدا نیست.
طبقاتی شدن نظام آموزشی مساویست با طبقاتی شدن مناصب مهم کشور در دستان یک عده خاص و زیر دست شدن خانوادههای کم بضاعت و متاسفانه پدیده فقر و زیردست بودن موروثی و در مقابل، موروثی شدن قدرت و ثروت نیز تشدید خواهد شد. اولین گام باید این باشد که در مناطق محروم به شکل مداوم استعدادیابی انجام شده و کودکانی که در مناطق محروم و در شرایط سخت تحصیل میکنند، فرصت حضور رایگان در مدارس ویژه استعدادهای درخشان را داشته باشند.
دانش آموزانی که به دهکهای پایین تعلق دارند، متاسفانه یا امکان ورود به دانشگاه را پیدا نمیکنند یا وارد دانشگاههای درجه پایین میشوند. این به این معناست که فرصتهای شغلی ممتاز در آینده، نصیب اقشار خاص میشود و به عبارتی دیگر مشاغل ممتاز جامعه در اختیار برخی اقشار ضعیف قرار نمیگیرد. مشاغلی که در اختیار اقشار ضعیف قرار میگیرد، جای پیشرفت و توسعه نخواهد داشت و معمولا رده پایین خواهد بود. اما چرا همه این اتفاقات رخ داده و رخ میدهد، چون فاصله کیفیت آموزشی در مدارس افزایش یافته و در حوزه شایستگی…
آن چه که غیر عادیها را به عادی تبدیل میکند درواقع طرز تفکر ضدتوسعهای است. حاکمان و سیاست گذاران حکومتی، چون نمیتوانند مشکلات را حل کنند، اشتغال ایجاد کنند یا تفریحی برای جوانان ایجاد کنند، با گسترش دانشگاه، میخواهند جوانان را سر کار بگذارند. یعنی حداقل برای ۴ سال، مطالبه ازدواج، اشتغال و امثالهم را با سرگرم کردن جوانان در دانشگاهها، مخفی میکنند. هیچ کشوری در جهان، به نسبت وضعیت و شرایط جامعه، تا این حد دانشگاه دولتی، غیردولتی، پیام نور، علمی کاربردی ندارد. حدود ۱۰ سال پیش یکی از دوستان…
برنامههای وزارت علوم نباید بر اساس آمال و آرزوها و دور از واقعیتهای موجود حاکم بر دانشگاهها باشد. حقیقت این است که طی سالهای اخیر فرار مغزها تشدید شده و دانشگاههای برتر کشور به محل ترانزیت نخبگان تبدیل شده اند. به جای شعار دادن خوب است مسئولان وزارت علوم نگاه کنند که چه کرده اند با دانشجوها و حتی اساتید که همه چمدان به دست منتظر دریافت مدرک کارشناسی هستند یا حتی در همان ترمهای اول برای اخذ پذیرش تحقیق میکنند. وزارت علوم موتور محرکه کشور است
وضعیت مقالات، بودجه ها، اساتید، مدیریت و عدم اقبال جامعه به تحصیلات دانشگاهی و بی توجهی به اهمیت صنعت مبتنی بر علم را که روی هم جمع کنیم، آن وقت میفهمیم که در چنین وضعیتی اگر رنکینگ دانشگاههای ما خوب باشد باید حیرت کرد. معتقدم دانشگاههای ما همین روند نزولی را ادامه خواهند داد و جایگاه خود را یکی بعد از دیگری از دست میدهند. در کشور ما حلقه علم به فناوری پاره شده است.