زن نظافتچی در اعترافاتش میگوید: یک روز با خانم صاحبخانه کار داشتم و وارد اتاق شدم که اتفاقی طلاها را دیدم. با آن همه طلا ناگهان وسوسه شدم و با همدستی یکی از آشنایان تصمیم گرفتیم طلاها را سرقت کنیم. مالباخته وقتی فهمید خدمتکار خانهاش دزد طلاهایش است شوکه شد. او در عین ناباوری گفت: هیچ وقت فکر نمیکردم این زن دزد باشد. او دو سه سال درخانه من رفت و آمد داشت و کاملاً به او اعتماد داشتم.