ترنج

در مورد

تجاوز

در فرارو بیشتر بخوانید

۷۳۱ مطلب

  • دختر نوجوان گفت: من در راه مدرسه با متهم آشنا شدم و آن روز هم قرار بود با هم فقط حرف بزنیم، اما او من را به پارک برد و دوستانش را خبر کرد که بیایند و من را مورد آزار قرار دهند. من جثه ریزی دارم و اصلا زورم به آن‌ها نمی‌رسید با اینکه می‌دیدند من گریه و التماس می‌کنم، توجهی نکردند. متهم حتی کمک نکرد که از دست آن‌ها نجات پیدا کنم. بعد از این اتفاق بود که فهمیدم او به‌عمد من را به آنجا کشانده است.

  • او در گوشه‌ای خلوت نگه داشت و به سمت من حمله کرد تا مرا مورد آزار قرار دهد. وضعیت خیلی بدی بود. من نمی‌توانستم فرار کنم. زور آن مرد بیشتر از من بود. تنها کاری که توانستم بکنم این بود که خودم را از پنجره نیمه‌باز بیرون کشیدم و نجات دادم.

  • پسر نظافتچی در جایگاه ایستاد و گفت: «من اهل شیرازم و روز حادثه اولین باری بود که برای کار به خانه کسی می‌رفتم. آن خانم وضعیت ظاهری نامناسبی داشت و لباس نامناسبی پوشیده بود من هم که ازدواج نکرده‌ام وسوسه شدم و به او تعرض کردم، اما او هیچ مقاومتی نکرد. بعد هم به او گفتم دستمزدم را بده که ناگهان به سمت پنجره آشپزخانه رفت و شروع به داد و فریاد کرد. من نمی‌خواستم او را بکشم و با او درگیر هم نشدم.»

  • در حالی که تمام سرنخ‌ها به بهروز ختم می‌شد سرانجام وی شامگاه 17 آذر در خانه برادرش دستگیر شد. وی در بازجویی‌ها به آدم ربایی با انگیزه انتقامگیری اعتراف کرد.

  • پلیس در ماه ژوئیه تحقیقاتی را علیه یکی از اعضای حزب حاکم آغاز کرد. این تحقیقات پس از آن شروع شد که یک زن که او را به تجاوز متهم کرده بود در یک حادثه رانندگی بشدت مجروح شد.

  • متهم: این اتهام را قبول ندارم، این حرف‌ها دروغ است؛ خانواده زنم می‌خواستند من برای زنم ماشین بخرم و، چون نخریدم، این‌طور به من تهمت زدند. این حرف‌ها دروغ است، من آدم زحمت‌کشی هستم. در این هنگام قاضی گفت: اقوامت تأیید کردند برایشان جادوگری می‌کردی و ورد می‌نوشتی و رمالی و جن‌گیری می‌کردی آیا این را که مدعی جن‌گیری هستی هم تکذیب می‌کنی؟

  • متهم در جایگاه قرار گرفت. او به دختر اینستاگرامی پیشنهاد ازدواج داد و بعد ادعا کرد این دختر خودش با او ارتباط برقرار کرده است. گفته‌های متهم باعث ناراحتی شدید و بدحالی دختر اینستاگرامی شد، طوری که قاضی اجازه داد او دادگاه را ترک کند.

  • من با جوان فوتبالیست دوست بودم و با هم بیرون می‌رفتیم؛ حدود سه سال بود که با هم رابطه داشتیم. روز حادثه او به همراه دوستش مقابل دبیرستان آمد و من و دوستم را سوار ماشین کرد. بعد از اینکه دوستم را به خانه‌اش رساندیم، قرار شد مرا هم به خانه‌ام برسانند، اما آن‌ها به من تجاوز کردند.

  • قضات شعبه دوازدهم دادگاه کیفری استان تهران صبح دیروز به دو پرونده تعرض در این شعبه رسیدگی کردند.

  • مبینا 14 ساله که دانش‌آموز کلاس هشتم است به مشاور پلیس گفت: من و مادرم با هم دریک خانه کوچک واستیجاری در یکی از شهرستان‌های نزدیک تهران زندگی سختی داشتیم. پدرم زندانی بود و به‌خاطر همین موضوع و زندگی نابسامانی که داشتیم رغبت زیادی به درس خواندن نداشتم. یک روز در پارک با پسر 17 ساله‌ای آشنا شدم و با هم دوست شدیم.

تبلیغات