آنها یک روز قبل از حادثه سراغ مرد موبایلفروش رفتند و با توجه به شیوع کرونا و تعطیلی مغازهها متهم اصلی پرونده از مرد موبایلفروش درخواست کرده بود تا روز بعد به مغازه بیاید تا او موبایل درخواستیاش را بخرد و مرد موبایلفروش هم قبول کرده بود...
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۸۴۳ مطلب
آنها یک روز قبل از حادثه سراغ مرد موبایلفروش رفتند و با توجه به شیوع کرونا و تعطیلی مغازهها متهم اصلی پرونده از مرد موبایلفروش درخواست کرده بود تا روز بعد به مغازه بیاید تا او موبایل درخواستیاش را بخرد و مرد موبایلفروش هم قبول کرده بود...
متهم در بازجوییها گفت: از دست شهرام خسته شده بودم و تصمیم گرفتم کاری کنم که دیگر به فکر مزاحمت برای همسرم نیفتد. شب حادثه با او قرار گذاشتم و چاقو هم با خودم بردم. به محل قرار که رسیدیم با شهرام شروع به صحبت کردم. اما بیفایده بود، از دستش عصبانی شده بودم و با چاقو او را زدم.
بعد از گفتههای این مرد، خودروی او توسط کارشناسان بررسی شد و مشکل در سیستم ترمز ماشین مرد جوان مورد تأیید قرار گرفت، اما مطابق نظر پزشکی قانونی ضربه کشنده با میله آهنی به سر مقتول زده شده بود و تصادف نقشی در قتل نداشت.
منصوره (همسر مقتول) که دیگر دسیسه شوم خود را لو رفته میدید درباره این جنایت تلخ به قاضی گفت: از چند سال قبل با «جلال» آشنا بودم و طی ماههای گذشته این ارتباط به صورت پیامکی و تلفنی شدت گرفته بود تا جایی که جلال به من وعده ازدواج داد من هم از همسرم خواستم مرا طلاق بدهد، ولی ابوالفضل موافقت نمیکرد و حاضر به طلاق نبود به همین دلیل وقتی موضوع را برای «جلال-پ» بازگو کردم او تصمیم گرفت تا همسرم را از میان بردارد.
ساعت ۴ صبح ۱۱ مرداد خبر سقوط مرگبار دختری ۱۶ ساله از پشت بام یک دبستان پسرانه در منطقه اتابک به مأموران کلانتری اعلام شد.
وقتی دوست مقتول مورد پرسوجو قرار گرفت، جزئیاتی از ماجرا فاش و معلوم شد مقتول درحالیکه پشت فرمان خودروی پژو ۴۰۵ نشسته بود، همراه دوستش در بزرگراه رسالت در حرکت بود که راننده یک پراید با او مشاجره کرد و راه را بر پژو بست. راننده پراید سپس با مقتول و دوستش درگیر شد و ضربه مرگبار را وارد کرد. در ادامه نیز از محل گریخت.
دو متهم به قتل هنگامی که برای کسب اطلاع از پرونده شان به دادسرای جنایی تهران رفته بودند دستگیر شدند.
مأموران از روی کارت مغازه طلافروشی هویت جسد مردی سالخورد را شناسایی کردند. بررسیها نشان میداد مقتول از اقوام یکی از طلافروشهای معروف پایتخت است که عضو سابق اتاق بازرگانی، بازرس سابق صنف طلافروشان و چند سال قبل نیز دبیر کمیته اسنوبرد اسکی بوده است. اما بعد از مرگ همسرش، طلا و جواهرات را از طلافروشیهای معروف پایتخت میخرید و به طلافروشیهای دیگر میفروخت و مدتی است که مغازه طلافروشی نداشته است.
ادعا میشود که باگتونگ به پلیس گفته است که او مقداری برنج پخته و مغز زن مقتول را بر روی آن برنج قرار داده و خورده است. سپس، جمجمه را در یک حفره نزدیک منزل انداخته است.
قتل کار من بود و نقشه چنین کاری را من ریختم. دخترم به من گفته بود با مردی دوست شده که یک ماشین شاسیبلند و گرانقیمت دارد. به دخترم گفتم او را به خانه بیاورد بعد مسمومش کردیم و کارت عابربانکش را گرفتیم، اما او رمز را اشتباهی گفته بود و دلیل اصلی که باعث شد او را بکشیم، همین رمز اشتباهی بود،