شب حادثه وقتی وارد خانه زیبا و آریا شدم زیبا از ترس فریاد زد و فریادهایش باعث شد من هول کنم؛ او به سمتم حمله کرد و من برای اینکه بتوانم او را آرام کنم چاقو کشیدم؛ حین درگیری، چون زیبا خیلی تقلا میکرد و میخواست مرا از خانه بیرون کند ضربه به گردنش برخورد کرد؛ من میخواستم ضربه را به دستش بزنم. بعد هم که فوت کرد. من بابت اینکه باعث شدم زیبا بمیرد عذرخواهی میکنم، اما قصدم کشتن او نبود. شوهرش مقصر همه این ماجراهاست.