ترنج موبایل
کد خبر: ۹۲۶۳۵۷

دیپلماسی، بازدارندگی و روایت؛ رمز موفقیت ایران در مدیریت سه جبهه چیست؟

دیپلماسی، بازدارندگی و روایت؛ رمز موفقیت ایران در مدیریت سه جبهه چیست؟

فرارو- تنش‌های فزاینده میان ایران، آمریکا و اسرائیل در سه سطح دیپلماسی، بازدارندگی نظامی و جنگ روایت‌ها جریان دارد. تهران با سفرهای گسترده منطقه‌ای و حضور در نهادهای بین‌المللی راهبرد چندلایه خود را پیش می‌برد، همزمان با رد فشارهای سیاسی واشنگتن و قطعنامه شورای حکام. ارتقای توان نظامی–اطلاعاتی و افشای نفوذ در ساختارهای اسرائیل مکمل این مسیر است. در مقابل، تل‌آویو با تهدید جبهه‌های لبنان و یمن در آستانه درگیری چندجبهه‌ای اما فاقد ظرفیت جنگ گسترده است.

به گزارش فرارو، در حالی‌که تنش‌ها میان جمهوری اسلامی ایران از یک‌سو و آمریکا و رژیم صهیونیستی از سوی دیگر رو به فزونی است، تصویر کلی صحنه منطقه‌ای نشان می‌دهد تهران هم‌زمان سه میدان را مدیریت می‌کند:

  • الف -  میدان دیپلماسی و حقوق بین‌الملل
  • ب - میدان قدرت سخت و بازدارندگی نظامی–اطلاعاتی
  • ج - میدان جنگ روایت‌ها و فشارهای سیاسی غرب

مجموعه مواضع و تحرکات اخیر از سفرهای عباس عراقچی و اسماعیل بقائی تا اظهارات فرماندهان نظامی و تصمیمات شورای حکام آژانس در کنار تحولات جبهه‌های لبنان، یمن و سوریه، تصویری منسجم از راهبرد جمهوری اسلامی در برابر راهبرد چندلایه آمریکا و رژیم صهیونیستی ارائه می‌دهد.

 دیپلماسی فعال منطقه‌ای و بین‌المللی؛ از مسقط تا لاهه

سفر اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به مسقط را می‌توان بخشی از یک دور تازه مشورت‌های منطقه‌ای تهران دانست. عراقچی در عمان با بدر البوسعیدی، وزیر خارجه این کشور دیداری گسترده داشت؛ دیداری که در آن سه محور اصلی مورد بررسی قرار گرفت:

  • الف - تقویت روابط دوجانبه و تأکید بر عمق پیوندهای تاریخی و فرهنگی تهران–مسقط؛
  • ب – بررسی آخرین تحولات پرونده هسته‌ای ایران با تأکید بر ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی؛
  • ج - تلاش برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای به‌ویژه در پرتو ادامه عملیات نظامی رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان و دیگر بحران‌های امنیتی خاورمیانه.

عراقچی در این گفتگوها بر گسترش همکاری‌های اقتصادی و تجاری و تقویت شراکت در پرونده‌های مورد علاقه مشترک تأکید کرد و در عین حال، از نقش عمان در حمایت از روند تفاهمات مرتبط با پرونده هسته‌ای و ابتکارهای مسقط طی سال‌های گذشته قدردانی نمود.

هم‌زمان، اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرده است که سفر عراقچی به عمان صرفاً یک سفر دوجانبه نبود، بلکه در چارچوب حضور او در «مجمع مسقط» و دیدارهای گسترده با مقامات منطقه‌ای و بین‌المللی انجام شد؛ سپس او راهی لاهه خواهد شد تا در نشست سالانه سازمان منع سلاح‌های شیمیایی شرکت کند. تهران در این نشست با تکیه بر این واقعیت که «ایران بزرگ‌ترین قربانی سلاح‌های شیمیایی در قرن بیستم» است، قرار است مواضع خود را درباره تعهدات سازمان و چالش‌های موجود در عرصه خلع سلاح شیمیایی تشریح کند.

بقائی همچنین فاش کرده است که کاظم غریب‌آبادی، معاون وزیر خارجه در امور حقوقی و بین‌المللی، طی دو هفته گذشته به افغانستان و عربستان سفر کرده و در هفته‌های آینده نیز تحرکات دیپلماتیک ایران در قفقاز، آسیای مرکزی و آفریقا از طریق سفرها و تماس‌های رسمی ادامه خواهد یافت. این تصویر، از دیپلماسی چندلایه تهران حکایت دارد که هم‌زمان در منطقه، در نهادهای بین‌المللی و در پرونده‌های حساس امنیتی و حقوقی فعال است.

 فشار حداکثری رو به تغییر؛ از «صلح ترامپی» تا قطعنامه شورای حکام

در سوی دیگر میدان، واشنگتن و تروئیکای اروپایی تلاش دارند از ابزارهای فشار سیاسی و حقوقی بهره بگیرند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در اظهاراتی تبلیغاتی در گفت‌وگو با «فاکس‌نیوز» مدعی شده است که ایران اکنون «به‌دنبال توافقی با آمریکا» است؛ او حتی از «صلح واقعی در خاورمیانه» سخن گفته و ادعا کرده است که ایران «به‌شدت شکست خورده» و «ضربات سنگینی متحمل شده» و «حالا می‌خواهد توافق کند». ترامپ کار را فراتر برده و گفته است حملات آمریکا به سایت‌های هسته‌ای ایران، خاورمیانه را محافظت کرده است. این در حالی است که وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران صراحتاً این ادعاها را رد کرده است.

هم‌زمان با این جنگ روایت‌ها، شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با ۱۹ رأی موافق، ۳ رأی مخالف (روسیه، چین، نیجر) و ۱۲ رأی ممتنع، قطعنامه پیشنهادی آمریکا و سه کشور اروپایی علیه ایران را تصویب کرد. تهران این قطعنامه را «غیرقانونی و غیرموجه» دانسته و تأکید کرده که شورای حکام اختیار فعال‌سازی مجدد قطعنامه‌های منقضی‌شده شورای امنیت درباره پرونده هسته‌ای ایران را ندارد.

بقائی تاکید می‌کند این تصمیم با عرف و روندهای حرفه‌ای آژانس مغایرت دارد و به پیچیده‌تر شدن پرونده می‌انجامد. به‌دلیل مجموعه شرایط، تفاهم امضاشده در ۹ سپتامبر دیگر معتبر نیست و ایران در چارچوب قوانین ملی تصمیمی اتخاذ خواهد کرد که بهترین شکل صیانت از منافع کشور را تضمین کند. با این حال، ایران همکاری با آژانس را در چارچوب تعهدات خود طبق معاهده عدم اشاعه ادامه می‌دهد و بر ضرورت پایبندی آژانس به مأموریت فنی و پرهیز از سیاسی‌کاری تأکید می‌کند.

از «واتس‌اپ دیپلماسی» تا خط قرمز رهبری در برابر مذاکره تحمیلی

در متن همین فشارها، عباس عراقچی جزئیات تازه‌ای از تماس‌های محرمانه خود با استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ در امور خاورمیانه از طریق پیام‌رسان واتس‌اپ آشکار کرده است. او می‌گوید قبل از نشستی برنامه‌ریزی‌شده در نیویورک میان شش طرف  ایران، سه کشور اروپایی، ویتکاف و رافائل گروسی کانال ارتباطی واتس‌اپ میان او و فرستاده آمریکا فعال بوده است.

به گفته عراقچی، ویتکاف پیش از نشست نیویورک شرط اولیه‌ای برای مشارکت آمریکا مطرح کرده و خواستار پذیرش یک مطالبه مشخص پیش از هرگونه گفت‌وگوی رسمی شده بود؛ شرطی که عراقچی آن را «کاملاً مغایر با اصل مذاکره» دانسته و رد کرده است. او به ویتکاف پاسخ داده است: « همه ابتدا مذاکره می‌کنند و سپس به توافق می‌رسند؛ اما اینکه من ابتدا موافقت کنم و بعد وارد مذاکره شویم، دیگر مذاکره نیست، بلکه دیکته کردن است.»

عراقچی تأکید می‌کند در شرایط حساس مرتبط با جنگ ایران و اسرائیل، واتس‌اپ عملاً تنها کانال ارتباطی موجود بود و حتی از همین کانال یگانه بود که به ادعای او آتش‌بسی میان تهران و تل‌آویو حاصل شد. این روایت، نشان می‌دهد تهران حتی در اوج تنش و جنگ نیز اصل گفت‌وگو بدون پیش‌شرط تحمیلی و بر پایه احترام متقابل را خط قرمز خود می‌داند.

این موضع، با اظهارات محمدحسین صفارهرندی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم‌راستا است. او می‌گوید رهبر معظم انقلاب «خط قرمز» مذاکره با آمریکا را به‌طور روشن ترسیم کرده و این مولفه اکنون بخشی از سیاست‌های نظام است. از نگاه صفارهرندی، آمریکا مذاکره را ابزار تحمیل شروط از پیش تعیین‌شده می‌داند و نتیجه مطلوب آن چیزی جز تلاش برای «تسلیم» ایران نیست. او یادآور می‌شود که رئیس‌جمهور ایران متعهد است از چارچوب سیاست‌های ترسیم‌شده توسط رهبر انقلاب فراتر نرود. آیت‌الله خامنه‌ای نیز در سوم نوامبر تأکید کرده بودند که رابطه ایران و آمریکا بر «تعارض منافع و خصومت بنیادین» استوار است؛ و هرگونه همکاری احتمالی تنها در صورتی قابل بررسی است که سه شرط اساسی محقق شود:

  • الف - توقف کامل حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی؛
  • ب - خروج نیروها و پایگاه‌های نظامی آمریکا از خاورمیانه؛
  • ج - توقف مداخلات واشنگتن در امور منطقه

این چارچوب، پاسخ مستقیم به ادعاهای ترامپ درباره «نزدیکی ایران و آمریکا به توافق» و «آمادگی تهران برای مذاکره» است و نشان می‌دهد از نگاه حاکمیت ایران، مذاکره بدون تغییر واقعی در رفتار واشنگتن، فاقد پشتوانه راهبردی است.

 ارتقای بازدارندگی نظامی و اطلاعاتی؛ از جنگ ۱۲روزه تا «وبای جاسوسی» در تل‌آویو

در سطح میدان سخت، ارتش و دستگاه اطلاعاتی ایران بر خطی حرکت می‌کنند که مکمل دیپلماسی و مواضع سیاسی تهران است. سردار علی جهانشاهی، فرمانده جدید نیروی زمینی ارتش، در نخستین مواضع خود پس از انتصاب اعلام کرد نیروهای تحت امرش امروز از آمادگی بسیار بالا برای مقابله با هر تهدید احتمالی برخوردارند؛ آمادگی‌ای که بر سه پایه کادرهای مؤمن و «عاشق شهادت»، تجهیزات مدرن و تجربه جنگ ۱۲ روزه شکل گرفته است.

سردار جهانشاهی تأکید کرده بهره‌گیری از نخبگان علمی، شرکت‌های دانش‌بنیان و فناوری‌های نوین از جمله هوش مصنوعی، به ارتقای کیفی توان رزم نیروی زمینی انجامیده و یگان‌های پهپادی و پدافند هوایی در سرنگونی هواپیماها و پهپادهای متخاصم در درگیری‌های اخیر «نقشی تعیین‌کننده» داشته‌اند. برنامه نوسازی تجهیزات و توسعه سامانه‌های تهاجمی و دفاعی نیز ادامه دارد. در سطح جنگ نرم و جنگ شناختی سردار جهانشاهی تأکید می‌کند که دشمن پس از ناکامی در جنگ سخت به این حوزه‌ها روی آورده و ایران با اتکا به وحدت مردم و قدرت نیروهای مسلح این تلاش‌ها را ناکام خواهد گذاشت.

در حوزه اطلاعاتی نیز اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات، از یک «اپیدمی نفوذ و جاسوسی به نفع ایران» در نهادهای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی سخن گفته و تأکید کرده اسناد حساس هسته‌ای از داخل اسرائیل به ایران منتقل شده است؛ مسئله‌ای که او آن را نشانه «برتری روشن اطلاعاتی» جمهوری اسلامی دانسته است. به‌گفته اسماعیل خطیب، جنگ ۱۲روزه منطقه‌ای نقطه عطفی راهبردی بود که توان ایران در «برهم‌زدن پیش‌بینی‌ها و هدف‌گیری مراکز حساس رژیم اسرائیل» را آشکار کرد و به تضعیف جایگاه بین‌المللی تل‌آویو انجامید.

اسماعیل خطیب می‌گوید تلاش‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بی‌ثبات کردن داخل ایران از طریق شبکه‌های مسلح، قاچاق سلاح، حملات سایبری و سوق‌دادن گروه‌های تکفیری به‌سوی مرزها ناکام مانده است؛ ناکامی‌ای که او آن را نتیجه «آمادگی دستگاه‌های نظامی، امنیتی و قضایی» می‌داند. او تأکید می‌کند واشنگتن پس از شکست طرح‌های براندازی، اکنون به راهبرد «فشار» روی آورده و همراه با متحدانش حضور نظامی خود را در منطقه تقویت کرده است؛ حضوری که از نگاه تهران بیش از آن‌که واقعاً کارکرد عملی داشته باشد، نمایش قدرت است.

 رژیم صهیونیستی در آستانه درگیری چندجبهه‌ای؛ از جنوب لبنان تا یمن و سوریه

در برابر این وضعیت، رژیم صهیونیستی به‌گفته بسیاری از تحلیلگران وارد مرحله‌ای شده که از مدیریت یک جبهه واحد به سمت آمادگی برای درگیری چندجبهه‌ای حرکت می‌کند؛ درگیری‌ای که شامل حزب‌الله در لبنان و انصارالله یمن (حوثی‌ها) نیز می‌شود.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، در اظهاراتی – که بخشی از آن در گزارش روزنامه «فایننشال تایمز» بازتاب یافته تهدیدی آشکار علیه حوثی‌ها و حزب‌الله مطرح کرده و گفته است اسرائیل برای «اقدام قاطع» علیه گروه‌های تحت حمایت ایران در یمن و لبنان آماده است. اسرائیل طی ماه‌های گذشته چندین حمله هوایی علیه تأسیسات وابسته به حوثی‌ها در یمن انجام داده و این اقدامات را تلاش برای «تضعیف توان موشکی» و جلوگیری از قاچاق سلاح از مسیر دریای سرخ معرفی کرده است.

در لبنان نیز، با وجود ادعای تل‌آویو مبنی بر تلاش برای مهار توان نظامی حزب‌الله، این جنبش تاکید کرده تحت فشارها تسلیم نخواهد شد و به سلاح خود پایبند است. از مارس ۲۰۲۵، اسرائیل به‌طور پیوسته حملاتی را به حومه جنوبی بیروت انجام داده که نشانه تشدید فشار نظامی است. تحلیل اندیشکده بریتانیایی «چتم‌هاوس» و گزارش کارشناسان سازمان ملل نشان می‌دهد حملات هوایی به‌تنهایی برای پیروزی کامل بر حوثی‌ها کافی نیست و حوثی‌ها ساختاری غیرمتمرکز دارند و در مناطق کوهستانی سخت مستقر شده‌اند. کریستوف بومینسکی، سفیر پیشین لهستان نیز معتقد است نتانیاهو در تجدید جنگ منافع دارد و احتمال یک دور جدید درگیری در لبنان و یمن و حتی احتمالاً در ایران  وجود دارد، در حالی که جنگ غزه هنوز پایان نیافته است.

با این حال، تحلیل‌های غربی سه سناریوی محتمل برای اقدامات آینده رژیم صهیونیستی ترسیم می‌کنند:

  • الف - کارزار گسترده هم‌زمان در لبنان و یمن که هزینه‌های نظامی و مالی سنگینی خواهد داشت؛
  • ب - کارزار هدفمند استراتژیک با تکیه بر حملات دقیق دوربرد و همکاری با متحدان برای بیشترین تأثیر با کمترین هزینه؛
  • ج - بازدارندگی نمادین از طریق تهدید مستمر و عملیات محدود، بدون ورود به جنگ فرسایشی تمام‌عیار.

در مجموع، به‌نظر می‌رسد تل‌آویو امروز حوثی‌ها و حزب‌الله را در چارچوب یک تهدید مقدماتی در راهبرد تازه بازدارندگی منطقه‌ای خود می‌بیند، اما در موقعیتی نیست که بتواند به‌سادگی وارد یک جنگ تمام‌عیار چندجبهه‌ای شود؛ از این رو، محتمل‌ترین گزینه، ترکیبی از حملات استراتژیک، تهدید مستمر و تکیه بر ائتلاف‌های منطقه‌ای خواهد بود.

ارسال نظرات
خط داغ