نقد و بررسی فیلم «وقایع نگاری آب» به کارگردانی کریستین استوارت
فیلم سینمایی «وقایع نگاری آب» به مخاطب یادآوری میکند که زندگی و خاطرات در ذهن سیال هستند و نمیتوان آنها را حذف کرد و باید به عنوان جزئی از زندگی پذیرفت.
فرارو- اخیرا اکران فیلم سینمایی «وقایع نگاری آب»، اقتباسی متفاوت از کتاب خاطرات «لیدیا یوکناویچ» در سینماهای جهان آغاز شده است.
به گزارش فرارو، «کریستین استوارت» بعد از سالها بازیگری وارد دنیای کارگردانی شده و این فیلم اولین تجربه او محسوب میشود، اثری که نگاهی متفاوت به زندگی و گذشته دارد.
داستان در مورد زنی به نام «لیدیا» است که شنا را بیشتر از هر چیزی در دنیا دوست دارد. او موفق میشود از دانشگاه تگزاس در رشته شنا بورسیه بگیرد اما زندگی و مشکلاتش باعث میشود تا ترک تحصیل کند، این اتفاق مسیر جدیدی را برای «لیدیا» باز میکند. یک دوست قدیمی او را به کلاس نویسندگی «کن کیسی» در دانشگاه اورگن معرفی میکند، نویسندهای معروف که میخواهد با دانشجویانش یک رمان مشترک بنویسد. آشنایی «لیدیا» با این نویسنده همه چیز را تغییر میدهد.
مسیر پر پیج و خم زندگی «لیدیا»
![]()
یکی از ویژگیهای برجسته فیلم، نگاهش به خشونت و سوءاستفاده است. کریستین استوارت صحنههای خشونت را عامدانه خارج از قاب نگهدارد اما تاثیر آنها از طریق نگاهها، حرکات و فضاسازی صحنه به مخاطب منتقل میکند. این نوع نمایش نه تنها خشونت را تکاندهنده نشان میدهد بلکه از تحمیل صحنههای ناپسند به مخاطب پرهیز میکند.
«لیدیا» در فیلم مدام به گذشته تاریک برمیگردد، به خانهای در سانفرانسیسکو که با خواهر بزرگترش، مادری الکلی و پدری سختگیر زندگی میکند. پدری که تجربهای دردناک برای او باقی گذاشته است. در عین حال، فیلم از روایت خطی پرهیز میکند و وقایع زندگی «لیدیا» را به صورت تکه تکه ارائه میدهد. این ساختار دقیقا همان چیزی که در ذهن او رخ میدهد. از تولد نوزاد مرده تا ورود به دنیای نویسندگی قصه در یک جریان سیال اما پیوسته روایت میشود و بیننده بدون هیچ توضیح اضافی با جهان «لیدیا» روبرو میشود. این همان چیزی که «وقایع نگاری آب» را از سایر آثار جدا میکند.
ریتم کلی فیلم بر اساس حرکت آب طراحی شده، گاهی آرام و شفاف و گاه خروشان و تیره، «لیدیا» بارها تلاش میکند از گذشته خود فاصله گیرد اما مانند آب دوباره برمیگردد، برگشتی که دیگر یک شکست نیست بلکه نوعی تطهیر است، نوعی بازگشت که «لیدیا» میپذیرد گذشته جزئی از زندگی نه همه آن. در عین حال نوشتن برای «لیدیا» تبدیل به ابزاری برای بازسازی هویت شده، ابزاری که به او امکان میدهد نه گذشته را پاک کند و نه خود را به طور کامل درگیر آن کند، بلکه با آن زندگی کند و معنا را شکل دهد. با همه این موارد فیلم بینقص نیست، گاهی «وقایع نگاری آب» بیش از حد توضیح میدهد و شدت بیوقفه قصه ممکن است مخاطبان را خسته کند. در نهایت «وقایع نگاری آب» نه تنها اثری درباره هویت است بلکه به مخاطب اجازه میدهد با «لیدیا» همراه و همدل شود.